هدف از این تحقیق بررسی دیدگاه های نظری در مورد سازگاری اجتماعی می باشد.
سازگاري اجتماعي به وضعيتي گفته ميشود كه افراد يا گروهها، رفتار خود را به تدريج و از روي عمد و غير عمد تعديل ميكنند تا خود را با فرهنگ موجود سازگاري نمايند مانند رعايت عادتها، عرف و تقليد. به عبارتي سازگاري اجتماعي آن نوع واكنشهايي است كه شخص براي رعايت محيط اجتماعي از خود نشان ميدهد و آنها را به علت هماهنگيشان با معيارهاي اجتماعي و پذيرفته شدن از طرف آن، اساس رفتارخود قرار ميدهد (ديلمي، 1380).
ديدگاه زيستي ـ رواني ـ اجتماعي
اين مدل به صورت تلويحي، مدلی از سلامتي را ارائه ميدهد كه شامل حالت ذهني، توانايي انجام نقشهاي ارزشمند اجتماعي، رضايت از وضعيت جسمي و بدني و مجموعهاي از متغيرهايي ميشود كه اغلب به عنوان «كيفيت زندگي» مورد مطالعه و بررسي قرار گرفتهاند. در نظام پياژه، سازش، تعادل بين درون سازي و برون سازي است. ميتوان سازش را ساختن مجموعهاي از روابط دانست كه انسان خود را بين آنها قرار ميدهد. چنين وضعيتي در نتيجة مجموعه واكنشهايي كه فرد به وسيلة آنها رفتار خود را تغيير ميدهد تا بتواند به گونهاي موزون بر شرايط محيطي معين يا تجربهاي جديد پاسخ دهد (شادمان، 1383). همان طور كه به نظر ميرسد مفهوم «سازش زيستي» معنايي نسبتاً دقيق داشته باشد، ولي وقتي جنبههاي رواني ـ اجتماعي سازگاري آدمي مطرح ميشود مسأله بسيار پيچيده ميگردد، چرا كه اين سازگاري شخصاً به خاطر حيات صورت نميگيرد. از نقطه نظر رواني ـ اجتماعي سازگاري به خودي خود به طور انتزاعي وجود ندارد. فرد با چيزي، با موقعيتي و با يك محيط اجتماعي به طبع نظامهاي مرجع خود سازش يافته است كه در ضوابط و معيارهاي آن و آستانه خودداري از سازش را مشخص ميكند، بنابراين بدون توجه به جنبههاي رواني ـ اجتماعي مشكل است كه بتوان حد و مرز اين مفهوم را براي انسان مشخص کرد (شادمان، 1383).
ديدگاه تحليل رواني
از ديدگاه تحليل رواني به فردي سازگار گفته ميشود كه واحد «من» قوي و سالم باشد يا بتواند ميان دو پايگاه ديگر شخصيت يعني «من و فرامن» تعادل و هماهنگي ايجاد كند تا اينها بتوانند به وظايف خود به خوبي عمل نمايند. در اين ديدگاه، شخصيت آدمي همانند يك نظام پوياي انرژي تصور ميشود كه در يك تقسيم بندي از سه قسمت تشكيل شده است. هر يك از اين سه نظام، نيروهاي رواني مشخص دارند كه دائم با يكديگر در درون سيستم كلي شخصيت در حال فعل و انفعال ميباشند كه مبتني بر تعارض پايگاههاي مربوطه ميباشند و بنابراين ديدگاه رفتار و حالات آدمي از جمله رفتارهاي سازگار نتيجه عملكرد اين نيروهاي دروني است. از اين ديدگاه ريشه و عمل همه ناسازگاريها در تجربيات كودكي و در رابطه با چگونگي گذراندن مراحل تحول جستجو ميشود. در اين راستا ناسازگاري كه به دليل وجود تعامل بين تكانههايي كه در جستجوي تخليه و رهايي هستند از يك طرف ديگر به وجود ميآيد. وقتي كه تكانهها نتوانستند در هشياري تحمل شوند و فرد نتواند به طور مؤثري در برابر آنان دفاع كند، من راه ديگري ندارد جز اينكه نشانههاي سازگاري ايجاد نمايد كه در اين صورت هدف رفتار ناسازگار كاهش تنش يا تعارض است (ديلمي، 1380).
ديدگاه يادگيري اجتماعي
رويكردهاي يادگيري اجتماعي، سازگاري انسان را به سان حل مسأله يا رفتار كنار آمدن در نظر ميگيرند. منظور ما از كنار آمدن، ميزان يا درجهاي است كه افراد ميتوانند سه چالش مهمي را كه براي موجوديت آنها به وجود ميآيد،
برطرف كنند و يا حداقل كنترل نمايند. اين چالشها عبارتند از:
الف)چالشهاي مستقيم حاصل از محيط فيزيكي
ب) چالشهاي ناشي از محدوديتها
ج) چالشهاي بين فردي مربوط به محيط
ديدگاه يادگيري اجتماعي، سازگاري يا قابليت انطباقي فرد را به عنوان توانايي برآورده سازي و كنار آمدن با فشارهاي رواني و مشكلات، همراه با حداقل بينظمي در جريان مداوم زندگي كه پيامدهاي فوري و دراز مدت رفتار را در بر ميگيرد، مورد توجه قرار ميدهد (ديلمي، 1380).
فهرست مطالب
تعریف نظری سازگاری اجتماعی
تعریف عملیاتی سازگاری اجتماعی
سازگاري اجتماعي
تعریف سازگاری
تحليل فرايند سازگاري
دلايل سازگاري:
ملاك و معيار سازگاري
برخي از خصوصيات انسان سازگار به شرح زير است:
مهارتهاي سازگاري عبارتند از:
عوامل مؤثر در سازگاري
عوامل مستعد كننده دراختلالات سازگاري
ديدگاههای مطرح شده در مورد سازگاري اجتماعي
ديدگاه زيستي ـ رواني ـ اجتماعي
ديدگاه تحليل رواني
ديدگاه يادگيري اجتماعي
ديدگاه مراجع محوري
ديدگاه انسان گرايي
ديدگاه روان شناسي شناختي
يشينه تحقيقاتي
پيشينه داخلی
پيشينه خارجی
منابع و مآخذ
منابع فارسی
منابع انگلیسی