هدف از این پایان نامه بررسی کیفیت زندگی زناشویی و عوامل موثر بر آن می باشد.
کيفيت زندگی زناشويي پيامد توافق زناشويي است و به صورت دروني احساس ميشود. اصطلاح توافق زناشويي، رابطة مناسب زن و شوهر را توصيف ميكند. در رابطه با توافق بالا، هر دو زوج، به گونهاي رفتار، تصور و ادارك ميكنند كه گويا نيازها و انتظارهايشان برآورده شده و چيزي وجود ندارد كه در روابطشان خلل ايجاد كند. در ازدواج بدون توافق زناشويي، مشكلات موجود ميان زوجين به حدي زياد است كه آنها را از احساس برآورده شدن نيازها و انتظارات باز ميدارد. اغلب زوجها، جايي بين اين دو انتها قرار دارند و زمينههايي از توافق و نبود توافق را تجربه ميكنند (مرادي، 1379).
از عوامل مؤثر بر کيفيت زندگی زناشويي مي توان به عوامل فردي، عوامل ارتباطي و عوامل خارجي اشاره کرد. در ادامه هریک از این عوامل به تفصیل ارائه میشوند.
1. عوامل فردي
جنسيت:
بين ديدگاه مردان و زنان نسبت به کيفيت زندگی زناشويي چند تفاوت جنسيتي مشاهده شده است. مثلاً لاکسلي (1980)، گزارش کرده است که خانم ها نارضايتي و ناکامي بيشتري را در قبال رابطه گزارش ميکنند و معتقدند که بيش از همسرانشان مورد سوء تفاهم واقع مي شوند (اليس، 2004). اسميت (1985) بين سازگاري زناشويي مردان و زنان تفاوتي پيدا نکرد. اما فاورز (1991) در بررسي سازگاري و رضايت مندي دو نفره مشاهده کرد که مردان بيشتر از زنان ازدواج خود را با شاخص هاي مالي، والديني، خانواده و دوستان بررسي مي کنند (آخرتی، 1386).
سن ازدواج:
بوث و همکاران (1987) دريافتند که افرادي که در سنين کمتر از بيست سالگي ازدواج کردهاند، کمترين پايداري را در ازدواج داشتند. صرف نظر از طول مدت ازدواج، نتايج منفي ازدواج زود هنگام بر پايداري زناشويي مشهود بوده است. اين محققان نتايج معکوسي را براي افرادي که ديرتر ازدواج کرده اند گزارش دادند. کيفيت زندگی زناشويي تأييد نشده است ولي ارتباط آن با سازگاري کماکان مورد انتظار بوده است چرا که عملکرد ضعيف در ايفاء نقش در ازدواج زود هنگام بيشتر ديده مي شود (مرادی،1379).
سلامتي:
ممکن است نقصان در سلامتي با کاهش کيفيت زندگی زناشويي رابطه داشته باشد که تحت تأثير عواملي همچون کاهش درآمد، تغيير در بازار کار، فعاليت هاي مشترک اندک يا رفتار مشکل زا قرار مي گيرد (بوث و جانسون ،1997؛ نقل از اليس،2004). فارل و ماکيدز (1985) در بررسي هاي خود نشان دادند که نيازها و مشکلات مربوط به سلامت جسماني ممکن است انرژي، زمان و توجهي که بايد بر روابط زناشويي متمرکز باشد را به خود اختصاص دهد و کيفيت هيجاني مناسب مورد نياز در رابطه زناشويي را تحت تأثير قرار دهد. در يکي از مطالعات انجام شده درباره ارتباط بين ازدواج و سلامت جسماني مشخص شده که کيفيت زندگی زناشويي با سلامت همسران سنين بالا مرتبط نبوده بلکه با سلامت سنين متوسط و جوان ارتباط داشته است.
اثرات کيفيت زندگی زناشويي ممکن است براي همسري که سالم است قوي تر باشد و کيفيت زندگی زناشويي زنان ممکن است نسبت به بيماري مزمن همسر حساس تر باشد (اليس، 2004). بررسي تحقيقات مختلف نشان مي دهد که کيفيت پايين زندگي زناشويي، آشفتگي زناشويي و طلاق، با افزايش آشفتگي روان شناختي و کاهش سلامتي کلي همبستگي دارد و تأثيرات بسيار مخربي بر بهزيستي کلي ايجاد مي کند (هاوکينز و بوث، 2005، نقل از ياوری،1387).
فهرست مطالب
کیفیت زندگی زناشویی 1
2-1-1 تاریخچه کیفیت زندگی زناشویی 11
2-1-2 تاریخچه کیفیت زندگی زناشویی 12
2-1-3 اجزای تشکیل دهنده کيفيت زندگی زناشویی 17
2-1-3-1 عشق 18
2-1-3-2 همدلی 18
2-1-3-3 محبت 19
2-1-3-4 صمیمیت 19
2-1-3-5 تعهد 20
2-1-3-6 احساس مسئولیت 21
2-1-3-7 وفاداری و جانبداری 21
2-1-3-8 اعتقاد و اعتماد 21
2-1-4 عوامل مؤثر بر کيفيت زندگی زناشويي 22
2-1-4-1 عوامل فردی 22
2-1-4-2 عوامل ارتباطی 26
2-1-4-3 عوامل خارجی 29
2-1-5 کیفیت زندگی زناشویی مطلوب 30
2-1-6 کیفیت زندگی زناشویی نا مطلوب 31
2-1-7 نظریههای کيفيت زندگی زناشويي 32
2-1-7-1 دیدگاه برادبوري 32
2-1-7-2 ديدگاه بيورز 34
2-1-7-3 ديدگاه السون 35
2-1-7-4 دیدگاه سه محوری تسنگ و مکدرموت 35
2-1-7-5 ديدگاه مک مستر 36
2-1-7-6 ديدگاه فرايند کارکرد رابطه زناشویی
2-4 يافتههاي پژوهشي در قلمرو موضوع مورد بررسي 66
يشينه تحقيقاتي
پيشينه داخلی
پيشينه خارجی
منابع و مآخذ
منابع فارسی
منابع انگلیسی